۳۱ شهریور ۹۲
سلام سلام ما اومدیم. من و آتی رفته بودیم پیش مامان شه و بابا مه و بعد یه هفته هم بابا بابک اومد پیشمون. جای همه خالی. به آترین که خیلی خیلی خوش گذشت و هر کاری هم که خواسنه انجام داده از نقاشی روی پارکت و در و دیوار خونه گرفته تا آب بازی با بابا مه و ..... این آقا پسر ما حسابی هم لوس شده به قول بابالی یه کلاس فشرده لوسی رفته. خبر دسته اول این که آتی داره خواهر یا برادردار میشه. ما خودمون هم هنوز تو شوکیم. البته من یه کوچولو به مشکل خوردم و معلوم نیست که چی پیش بیاد. حالا هر چی که خیر و صلاحه. خوب عکسها رو از مرداد ماه امسال ادامه میدم این از آبعلی که خیلی خوش گذشت و اینم آترین که خودش رو قاطی مارینا و آرنیکا میکرد و هر کاری اونا میک...
نویسنده :
هلیا
18:03